Mehrniya DokhMal Naz Mamano Baba

30 اردیبهشت

1393/2/30 12:13
نویسنده : FN
127 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ناز مامان

صبح گرم و آفتــــــابیت بخیر

وااااای که چقد گرمه این روزاخسته

این روزا کار منو بابا جونت روزشماری کردنه واسه دیدن تو دختر شیطون

فکر میکنم بابایی هم باشیدلخور

آخه بابا میخاد 7 صبح بره شروع به لگـــــــد زدن میکنیغمناک

ساعت 4 میاد باز لگــــــــد میزنی غمگین

زنگ میزنه با من حرف بزنه و خبرمونو بگیره باز لگد میزنی فکر کنم دلت میخاد گوشی رو ازمن بگیری و تو حرف بزنیتلفن

خلاصه با شنیدن صدای باباجون تکونات شدیدتر میشه فکر میکنم دوست داری بپری تو بغلش البته اینــــــم بگم که بابام فوق العاده رو تــــــــــــــو حساسه و دوست داره دخمل منمحبت

امروز ساعت 4:30 نوبت دکتــــــــــــــر دارم با مامان جون میریــــــــــــــــمزیبا

احتمالا امروز دقیق مشخص میشه که تو کی میای تو بغل منو بابامتنظر

خدا کنه تا قبل 10 خرداد شــــــــــــــه

آخـــــــــــــــــه خسته شدم از انتظار غمگین

دوست دارم مهرنیـــــــــــــای مامانبوس

پسندها (1)

نظرات (0)